لوبیا بکاریم یا درخت گردو؟!
در کانادا شرکتی داشتم. یک روز به یکی از همکارانم گفتم: درحال حاضر ما مبلغی کم داریم. باید مقدار فروشمان را افزایش دهیم و یا از اعتبارمان استفاده کنیم. به نظر شما چه کار کنیم؟
(ایشان یک جوان بودند) پاسخ دادند: خیلی ساده است. یک چک بدهیم.
گفتم: خب ما پولی در حساب نداریم. چطور چک بدهیم؟
گفت: اینجا چک چندان مسئله ندارد. زنگ میزنید به بانک که پرداختش نکنند و ۲۰ دلار هم جریمه میدهید.
گفتم: عزیز من چکی بدهیم که بیاعتبار باشد؟
گفت: تا او بخواهد برود و پول را بگیرد، ما وقت میخریم.
گفتم: چرا جنس را به ما میدهند؟ برای اینکه اعتبار داریم. وقتی اعتبار داریم به ما جنس میدهند. اگر به دست خودم این اعتبار را خراب کنم، دفعه بعد چه کار کنم؟
گفت: تا آن موقع یک کاریش میکنیم.
گفتم: نه.
و اعتماد من نسبت به آن شخص کم شد…
ایشان از دیدگاه خود قصد داشت به من کمک کند و البته انتظار هم داشت از او تشکر کنم!
بعدها ایشان از پیش ما رفتند، صاحب شرکتی شدند و آخرین خبری که دارم نشان میدهد که ایشان ورشکسته شده و شاید هم فرار کرده است!
ایشان به من تاکید میکردند: پول و کارت اعتباریتان را ندهید، هیچ کاری نمیتوانند با شما داشته باشند!
به ایشان هم گفتم که اصلا من کاری به این ندارم که کسی دنبال من میآید یا نمیآید. تحت تعقیب قانون قرار میگیرم یا نمیگیرم. به این هم کاری ندارم که به من اعتبار خواهند داد یا نه. مشکل چیز دیگری است.
مشکل این است که اگر چنین کنم، من با یک طرز فکری واردِ این کار شدهام که آن طرز فکر پایان خوشی نخواهد داشت. کسی که با این طرز فکر وارد این کار شود، تمام انرژیاش صرف پنهانکاری و حقّه زدن است. تفکر باید درست باشد.
دورهی تخصصی نوابغ فروش (آموزش فروش حرفهای)
داستانی به خاطرم میآید که خوب است شما هم بخوانید (این داستان را یکی از دوستانم برایم تعریف کرده است) :
یکی از بازرگانان قدیمی ایران که اکنون از دنیا رفتهاند، با یک ژاپنی کار میکرد. در این دادوستدهایی که میکردند همیشه با هم حساب داشتند.
مقداری از پولِ ایشان در حساب بانکی فرد ژاپنی میماند و وقتی ایشان به ژاپن سفر میکرد، آنها پول را به این بازرگان میدادند.
تعریف میکنند که آن کسی که در ژاپن بوده، ورشکست میشود.
این بازرگان محترم ایرانی، تعریف میکند که من زمانی که به ژاپن رفتم، تصمیم گرفتم به یک شریک قدیمیام که وضع خوبی هم نداشت، سری بزنم.
دیدم که پیرمرد و پیرزنی هم هستند و در آپارتمان کوچکی هم زندگی میکنند. به او گفتم شما همیشه پیگیری میکردید که مرا ببینید؛ اگر تا الآن نیامدم، علتش این بود که دوست نداشتم شما را در این وضعیت ببینم.
پیرمرد گفت: خیلی نگران بودم که شما را دیگر نبینم. من با شما کار دارم. پذیرایی مختصری کردند و پاکتی آوردند و به من دادند.
پرسیدم این چیست؟ پیرمرد گفت این بدهی من به شماست.
بازرگان ایرانی با تعجب گفت ما که حسابی با هم نداریم.
پیرمرد گفت: چرا، من به شما بدهیای دارم.
وقتی پاکت را باز کرد، دید مبلغی است حدود ۱۰۰هزار دلار.
پرسید این پول چیست؟! پیرمرد گفت این طلب شما از معاملاتی است که داشتیم.
بازرگان گفت: وضعیت شما طوری است که من دوست دارم کمکتان کنم و این پول برای شما باشد.
پیرمرد گفت: نه، من صدقه قبول نمیکنم! این پول برای شماست.
بازرگان تعریف کرد: وقتی من این پیرمرد و پیرزن ژاپنی را ترک کردم و در قطار نشسته بودم و به این پول نگاه میکردم، درک نمیکردم که چهطور آدمی مفلس و ورشکست میشود.
این مرد، سالها پیغام داد که مرا ببیند. و من فکر میکردم میخواهد از من پولی قرض کند!
به قول حضرت حافظ:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشتهی خویش آمد و هنگام درو
ما عاقبت، آنی را درو میکنیم که کاشتهایم.
مهم نیست دیگران چه فکر میکند، میفهمند یا نمیفهمند.
بذر خطا بکارید، میوهی خطا برمیدارید. کار اشتباه، اشتباه است.
چه متوجه شوند و چه متوجه نشوند. وقتی من کار اشتباه انجام دادهام، وارد مسیر نادرستی شدهام.
باید یادمان باشد که ما با رفتار و احساس و طرز فکرمان آیندهمان را میسازیم.
دورهی تخصصی نوابغ فروش (آموزش فروش حرفهای)
باید وقت گذاشت و حوصله و متانت داشت. باور کنید مثل درخت گردو است. ممکن است ۴-۵ سال طول بکشد که به بار بنشیند، ولی وقتی به بار نشست، هر سال بار افزونتر خواهد داد و بهترین چوبها و سایهها را به شما خواهد داد و با کمآبی هم میسازد. بهنفعتان است که برای درخت خوب وقت صرف کنیم. لوبیایی که شما میکارید، درخت نمیشود. یک سال هست و بعد تمام میشود. ماندگار نیست. کارهای اساسی مثل درخت گردو است: زمان میبرد، بنیه و استحکام و حوصله میخواهد. ولی وقتی به بار نشست، حسابی به بار خواهد نشست.
مگر میشود من با فکر اشتباه و خطا چیزی را اصلاح کنم و نتیجهی خوبی بگیرم؟! امکان ندارد.
شما هیچ قاچاقچی را دیدهاید که خوشبخت زندگی کند؟ هیچ خلافکاری را دیدهاید که بیآنکه پلیس به دنبالش باشد، خوشبخت باشد؟ نمیشود.
پلیسی در کانادا به بچهها گفته بود، در فیلمها ببینید کدامیک از این خطاکارها زندگی با پایانِ خوبی داشتهاند. اکثرا در میانسالی میمیرند، یا معتاد میشوند یا فرسودگی کار آنها را میکشد. شما خطاکاری را نمیبینید که طولِ عمر زیاد و باعزت داشته باشد.
بعضی از راهحلها، ساده و سریع به نظر میرسند و من اگر آن را انجام بدهم، زود به سود میرسم!
یادمان باشد:
موفقیت، محصول درستکاری و محصول یک تفکر درست است. از راه خطا موفق نمیشویم.
اعمال ما، همواره همراه ما هستند. بازتاب رفتارهایمان خواهیم دید.
باور کنید:
تعالیمی که تحت عنوان «دین و حرف بزرگان و مذهب» به ما میآموزند، حقیقت زندگی است. یعنی اگر اسم دین را از آن بردارید، باز هم باید درستکار باشیم، صادق باشیم، مهربان باشیم و برای اطرافیانمان ایثار کنیم تا خوشبخت شویم. این موارد قاعدهی زندگی است.
اشخاصی که ناامید میشوند، خطا میروند. کسانی که نتیجه فوری میخواهند خطا میروند.
اگر من فردی باشم که وقتی یک تشر به همسر یا کارمند یا فرزندم بزنم، حرف گوش کنند، به نظر خودم موفق بودهام! اما درواقع اینطور نیست. بازتاب این بداخلاقی را خواهم دید. من دریچهی عشق را به خودم بستهام و محبت صادقانه دریافت نخواهم کرد. وقتی از من بترسند، به من عشق نمیورزند. از روی ترس با من مدارا خواهند کرد! و من فکر میکنم کارم پیش میرود. در حالی که کارم پس میرود!
باید عاشقت باشند، باید دوستت داشته باشند و از قلبشان به تو خدمت کنند.
و این کار آسانی نیست. باید وقت گذاشت و حوصله و متانت داشت.
باور کنید مثل درخت گردو است.
ممکن است ۴-۵ سال طول بکشد که به بار بنشیند، ولی وقتی به بار نشست، هر سال بار افزونتر خواهد داد و بهترین چوبها و سایهها را به شما خواهد داد و با کمآبی هم میسازد.
بهنفعتان است که برای درخت خوب وقت صرف کنیم.
لوبیایی که شما میکارید، درخت نمیشود. یک سال هست و بعد تمام میشود. ماندگار نیست.
کارهای اساسی مثل درخت گردو است: زمان میبرد، بنیه و استحکام و حوصله میخواهد. ولی وقتی به بار نشست، حسابی به بار خواهد نشست.
دورهی تخصصی نوابغ فروش (آموزش فروش حرفهای)
بیاییم:
در این عمرِ موقت و کوتاهی که داریم، وقت تلف نکنیم. کارهای اساسی و درست انجام دهیم.
فرق خطاکاران و بزهکاران با آدمهای موفق، در این است که نتیجهی درازمدت و بازتاب رفتارهایشان را نمیتوانند ببینند.
اگر کارهای کوتاهمدت میکنیم و نتایج کوتاهمدت میخواهیم، کمی تعمق کنیم.
من شاهد مثالهای فراوانی را در اطرافم میبینم؛ از کسانی که کوتهفکری کرده و نتایج آنی خواستهاند، لوسبازی درآوردهاند، فشار آوردهاند و تهدید کردهاند و الآن ناخوشبختند.
و آدمهایی که راه درست را رفتهاند و درستکار بودهاند و حوصله به خرج دادهاند، از دستهی اول جلو هستند.
در حالی که دسته اول خودشان را باهوشتر میدانستند. در حالی که باهوشتر هم بودند ولی درستکار نبودند.
هرچه بکاری، برداشت میکنی. بذرِ خوب بکار. حوصله کن. متانت به خرج بده. هیچ بدلفروشی، ثروتمند نمیشود. هیچ کوتهفکری موفق نمیشود. هیچ آدمِ زورگویی خوشبخت نمیشود، ولو بیشترین زورها را داشته باشد.
بیاییم چشمهایمان را بشوییم، به ارزشها پِی ببریم، احترام بگذاریم و درازمدت نگاه کنیم.
کمی قناعت کنیم و حوصله به خرج بدهیم. نخواهیم یک شبه رهِ ۱۰۰ ساله برویم.
سیستمهای موفقِ کشورهای دیگر و کسبوکارهای موفق را ببینید. همۀ آنها ریشه و ساقۀ تنومند و عمیق دارند؛ و این عمق است که موجب موفقیتشان شده است.
ما به کمکِ هم میتوانیم یک خانوادۀ مستحکم و عمیق و محترم، سازمان و شهر و کشور درستکار بسازیم؛ و کاری کنیم که فرزندانِ ما از رفتارِ ما متوجه شوند که هر کاری، بازتاب و نتیجهای را به همراه خواهد داشت. آن وقت است که کسی بزهکار نخواهد شد. چون هر بزهکاری اگر میتوانست پیامدِ کارش را ببیند، هرگز خطا نمیکرد.
دوستدارتان
محمود معظمی
دورهی تخصصی نوابغ فروش (آموزش فروش حرفهای)
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
ممنون از مطالب خوب و مفیدتون خیلی به دردم خورد ان شالله هر جه که هستید موفق باشید.
راستش توی یه شرکتی به مدت چند هفتس دارم کارآموزی میگذرونم و چند هفتس مقاله مینویسم و دیگه از اینکه هر روز مقاله بنویسم خسته شدم و ناامید از اینکه پس کی میتونم یه برنامه نویس سایت بشم. نمیدونستم که مقاله نوشتن و تولید محتوا پایه اصلی برای مدیریت سایته و عجله داشتم فقط درست کردن سایت رو یاد بگیرم. شاید این مطلب که به قصد مقاله نویسی اومده بودم باعث شده نظرم کلا عوض بشه و خیلی هم خوشحالم که دارم مقاله مینویسم چون دیگه عجله ای ندارم و توی هر کاری که عجله داشتم شکست خوردم. از شما سپاسگزارم که کلا با یه مقاله دیدم رو به زندگی عوض کردید چون روحیه زیادی نداشتم.ببخشید یکمی طولانی شد ♥♥
من از لابلای مطالب به راهنمایی که احتیاج داشتم رسیدم. متشکرم روزو روزگار خوش
از مطالبتون بسیار متشکرم
عالی،کاملا درسته…
بخدا اگه همه اینو بفهمن که هر عملی بازتابی داره،میتونیم دنیا رو تبدیل به بهشت کنیم…
من از خودم شروع میکنم،به امید روزی که تک تک افراد متوجه این قوانین ساده باشن و مسیر زندگی شون رو اصلاح کنند…
واقعا امثال شما آقای معظمی باعث افتخار هر انسان بیدارید
پیروز و سربلند باشید…
ممنونم…بسیار زیبا و جالب توجه بود
جالب بود .