اگر میخواهید فرد بزرگی شوید…!
اگر دقت کرده باشید:
بذرهای خوب در مزارع خوب به عمل میآید.
محصولاتِ خوب از بذرهای خوب عمل میآید.
حتی اگر بهترین بذر را که داشته باشید، ولی اگر مزرعهای وجود نداشته باشد که در آن بکارید، آن بذر تبدیل به محصول نخواهد شد.
یعنی حداقل دو عاملِ بذر و مزرعه(زمین مناسب) لازم است.
انسان یک بذرِ پرقدرت است.
انسان چگونه بزرگ میشود؟ (منظورم فیزیکی نیست.؛ منظورم از لحاظ روانی است).
چطور یک انسان بزرگ و بزرگاندیش و انسانِ دیگر کوچک میماند؟ فرقشان در چیست؟ چه نکته یا نکاتی هست؟
شاید این موضوع را قبلا به نوعی برای شما مطرح کرده باشم. ولی دریغم آمد که این موضوع را به این روایت دوباره برای شما تعریف نکنم که اگر ما بذرِ افکارمان را در چه مزرعهای بکاریم، فوقالعاده رشد خواهیم کرد و خواهیم درخشید؟
در تریبیتِ فرزندانمان، در راهنمایی و تربیتِ نیروهای کاری، در سیستمِ جامعه، برای شخصِ خودمان و برای همسرمان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
انسان، در سکوت بزرگ میشود.
این سکوت، یک مزرعه است که وقتی فکر و اندیشهی شما در آنجا قرار گرفت، شروع به ریشه دواندن میکند. ولی باید این محیط و این مزرعه را فراهم کرد.
انسان چیزی نیست جز فکر و اندیشه؛ هر چه که در اطرافِ او میبینید، جلوهای است از افکارش. حتی وقایعی که برای ما رخ میدهد.
من این اندیشهام را در کجا بزرگ کنم و پرورش دهم؟ در مزرعهی سکوت.
چیزی که خیلی از آن غافل و محروم هستیم! چیزی که هر روز بیشتر از آن محروم میشویم.
فرزندانِ ما سکوت را یاد نگرفتهاند. به خصوص آنهایی که در شهر زندگی میکنند. آسمان و ستارگان را از یادبردهاند.
یادم هست بچه که بودم، شب که روی پشتِ بام میخوابیدیم، شهر چراغهای زیادی نداشت. بالا را که نگاه میکردی، راه شیری را که میدیدی، احساس میکردی ستارهها روی قفسه سینهی تو هستند. اینقدر خودت را نزدیک میدیدی. و کنجکاویِ کودکانهی ما تحریک میشد و سئوال میپرسیدیم و پدرِ ما برای ما توضیح میدادند و از سرعت نور میگفت.
میگفت: از این ستارهها بعضی هستند که دیگر وجود ندارند ولی ما آنها را میبینیم. خیلی شگفتانگیز و تعجبآور است. در آن سکوتِ شب، ما ساعتها به این مطلب فکر میکردیم.
پیشنهاد میکنم:
این محیط را فراهم کنیم. فرزندانمان را به خارج از شهر ببریم تا سکوت را تجربه کنند.
برویم کنار جنگل و دریا.
برویم در دشت.
جایی که ماشینی نباشد.
سروصدا و تلویزیون و رادیو و ضبط نباشد.
و فقط خودتان و خودتان و خودتان و خدای شما باشد.
آرامش را تمرین کنیم.
کمتر کسی را میتوانیم در شهر پیدا کنیم که سکوت را تحمل کند.
حتی با اتومبیل که میخواهیم به مسافرت برویم، ضبط یا رادیویی را روشن میکنیم و نمیتوانیم سنگینیِ سکوت را تحمل کنیم!
بارها خدمتتان عرض کردم:
دوستانی که نیایش میکنند یا نماز میخوانند یا هر نوع عبادتِ دیگر، تا خلوت میکنند، هزارجور فکر به ذهنشان هجوم میآورد. برای این که درونمان با ما حرف دارد و ما گوش نمیکنیم. وقتی اقامه میبندی و میخواهی نماز بخوانی، سکوت هست و افکار در سرت میآید. و در نمازت شک میکنی، زیاد یا کم میخوانی! چرا؟ برای این که وجودت میخواهد با تو حرف بزند.
ما دائماً داریم از خودمان فرار میکنیم. در حالی که تنها راه بزرگ شدن، و تنها راه رشد و تعالیِ درونیِ ما سکوت است.
من نمیگویم بروید ۴۰ روز روزهی سکوت بگیرید(که اگر هم میتوانید این کار را انجام دهید تا ببینید چقدر رشد خواهید کرد) ولی حداقل ۱۵ دقیقه یا ۲۰ دقیقه در روز سکوت کنید.
همهی اصواتِ مزاحم و تصاویرِ مزاحم را کنار بگذارید.
بگذارید با خودمان آشتی کنیم.
بگذارید حرفهای درونمان را بشنویم.
کوچینگ غیرحضوری سکویا
یکی از سرویسهایی که برای افرادِ علاقهمند دارم، COACHING است که در زمینههای معنوی، خانوادگی، کسبوکار و حرفه، موفقیتهای فردی، مثل یک مربی coachشان میکنم تا به بهترینهای خود دستیابند.
یکی از این افراد، خانم دکتری هستند.
یک روز صبح به من زنگ زد و گریه کرد؛ گفت: حالم خیلی بد است.
پرسیدم: چرا؟ چی شده؟
گفت: اصلا نمیدانم؛ وجودم منقلب است.
ایشان رفته بودند در جایی و یکی دو روز خلوت کرده بودند و وقتی برگشته بودند، در همه چیزِ زندگیِ خود شک کرده بودند. که چرا این کارها را انجام میدهند؟ چرا زندگیش بهمریخته است و خودش را اینهمه درگیر کرده است.
گفتم: اینها علامتِ موفقیت شماست.
این وضعیت مثل استفراغ است. چیزهای مسمومی در بدنت هست و داری آنها را بیرون میریزی.
اینها فروریختنِ بنیانهای پوک و خراب است.
نترس.
بگذار فروریزد.
به جای آن خواهیم ساخت.
ایشان با سکوت به چنین آگاهی دستیافته بودند.
بعد از هر سکوتی، یا حتی حین سکوت، هرچه به سرتان میآید، بنویسید.
ایشان بعداً به من پیامِ کوتاهی فرستادند که:
آن روز صبح که من به حرفهای شما گوش دادم و شروع کردم به نوشتن، یک لحظه تردید، تمام وجودم را گرفت. فقط به این خاطر که سکوت کردم. (یک خانم پزشک عالیقدر و باهوش و موفق، یک لحظه در عمرش نایستاده بود که از خودش بپرسد چرا اینقدر کار میکند و این و آن را میخرد و میفروشد و اتوماتیک این کارها را انجام میدهد.)
این تجربهی شخصیِ زندگیِ من است:
سکوت کنید و در عین سکوت بنویسید.
افکارتان را پیاده کنید.
اولش ممکن است بترسید. چون با تنشها، ترسها و تردیدها و بههمریختگیهایی روبهرو خواهید شد که از آنها فرار میکردهاید.
چه فراری؟ اینها جزئی از شماست.
چیزی که در سرِ من و شماست، یک احساس است. اصلا هم واقعیت ندارد اما تا موقعی که هست، واقعیت دارد.
وقتی احساس را مکتوب کردید، میتوانید راجع به آن فکر کنید و تصمیم بگیرید.
و تنها فرصتی که میتوانید این کار را انجام دهید، در سکوت است.
از «گاندی» نقل میکنند که:
یکشنبهها، روزهی سکوت داشته است؛ و پس از هر روزهی سکوت، ایشان بیشترین موفقیتها را داشته است.
این تمرینِ سکوت فقط برای عرفا و بزرگان نیست.
برای هر انسانی که علاقهمند به آگاهی است مفید خواهد بود.
اگر در زندگی بزرگان تفحص کنید، خواهید دید که یا به اجبار یا به انتخاب خود، مجبور به سکوت شدهاند.
مثلا: در صحرا چوپان بودهاند و هیچ محرکی جز طبیعت نبوده و همان سکوت آنها را بزرگ کرده است.
سکوت کنید تا بزرگ شوید…
تصمیم بگیرید برای لحظاتی در روز همه چیز را خاموش کنید. تلفن، موبایل، تلویزیون، رادیو، ضبط و…
همه ارزشِ ما به اندیشه و فکرمان و نوع نگرشمان به خود و زندگی است.
به همین سادگی شما میتوانید به یک ابرمرد یا ابرزن تبدیل شوید.
نمیگویم موسیقی گوش نکنید، تفریح نکند، صحبت نکنید.؛ ولی با یک رژیم.
از ۱۵ دقیقه در روز شروع کنید. روزی ۱۵ دقیقه سکوت کنید.
و هر چه به فکرتان میآید، بنویسید. اگر خواستید بعداً آن کاعذ را پاره کنید و دور بریزید.
ولی بنویسید.
وقتی احساس از سرتان خارج شد، رها میشوید.
دوستدارتان
محمود معظمی
کوچینگ غیرحضوری سکویا
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
10 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بسیار عالی ،و با مثال هایی واضح
مچکرم
من خودم چند وقت پیش تنها رفتم شمال
رفتم تو لاهیجان جا گرفتم
تو طبیعت راه رفتم و نفس کشیدم
عالی بود
سلام استاد
بنده چندین سال هست که مطالب شما رو میخونم و پیگیری میکنم ولی هنوز امکانش پیدا نشده که در سمینارها و کارگاهاتون شرکت کنم.
فقط همین اندازه بگم که بنده از یک راننده تریلر بیابان با مدرک دیپلم حالا در حال تحصیل در مقطع ارشد رشته حمل ونقل هستم و در همین رشته اولین طرح در مدل خود در حمل بار با کمک علم نرم افزار را در کشور راه اندازی کردم.
و امیدوارم بتوانم با بهره گیری از علم وسیع شما اول دانش آموز سپس دانشجو و نهایتا معلمی باشم برای فرزندان و اطرافیانم.
به امید روزی که حضورا خدمت برسم ولی با موفقیت های خیلی خیلی بزرکتر
ارادتمند شما / اصغری
سلام استاد
مطلب فوق العاده ای بود و واقعا لذت بردم من گاهی اوقات که مشکلات زیاد میشود سکوت میکنم و موبایل و هرچیزی که سرو صدا کند را خاموش میکنم حتی ساعت روی دیوار را هم از کار میندازم تا سکوت داشته باشم و چن ساعت سکوت میکنم ولی افکارم رو نمینوشتم اما بعد از چند ساعت سکوت دیدگاهم نسبت به همه چی تغیر میکرد
من از خواندم این مطلب واقعا خرسند شدم دمتون گرم
من همیشه کاری را انجام میدادم که دلیلش را نمیدانستم و امروز فهمیدم با این مطلب زیبا..مرسی
سلام وعرض ادب خدمت استادمعظمی بزرگ من از وقتی که با شما اشنا شدم واقعا درونم منقلب گردیده وخیلی خیلی خوشحالم وخدا وشکر میکنم که شما در ایران هستید وامثالی مثل من میتونیم در کلاسها وکنفرانسهای شما شرکت کنیم من از صمیم قلبم دوستتون دارم ?
عالی استاد. خدا شما رو حفظ کنه.
عالی بود استاد دوست داشتنی خودم
خیلی خیلی زیاد عالی و کاربردی بود و در حقیقت من چند روزی ست که به سکوت پرداختم و دقیقا دچار تزلزل شدم که با خوندن این مقاله پی بردم که این تزلزل هیچی ایرادی ندارد در صورتی که من دچار استرس شده بودم…ممنونم بابت این مقاله کاربردی و مفید و عالی☺
مطالب واقعا اموزنده بود .امید است انتشار اینچنین نکات آموزنده ای بتواند روح سرکش انسان سر در گم امروز را کمی آرام کند
بسیار مطلب جذاب و فوق العاده ای بود