دیگران چگونه به آرزوهای خود میرسند؟!
چرا عدهای میدرخشند و برخی آنطور که میخواهند نتیجه نمیگیرند؟ خوب است این پرسش را با هم بررسی کنیم.
ما در چهار دنیا زندگی میکنیم. و برای اینکه نتیجهای را در دنیای مادی خود مشاهده کنیم (یا بهعبارت دیگر، برای اینکه خواستهمان محقق شود)، لازم است که اتفاقات خاصی در سه دنیای پیشین رخ داده باشد. اما این چهار دنیا چه هستند؟
دنیای نخست عبارت است از:
۱- دنیای «فکر و اندیشه»
۲- دنیای «احساس»
۳- دنیای «معنویت»
۴- دنیای مادی و «نتیجه»
دنیای «فکر و اندیشه» در حیطهی غیرمادی قرار دارد. فکر، چیزی است در سرِ ما. در وجودِ ما. در درونِ ما. چیزی نیست که بیرون از ما بهشکل یک شیء یا جسم مادی وجود داشته باشد. در زمرهی نادیدههاست.
دنیای دوم یعنی «احساس» نیز در قلمرو نادیدههای غیرمادی است. احساس هم چیزی است در درون ما. فرایندی است که در وجود ما شکل میگیرد و ما آن را درک و تجربه میکنیم. یک تجربهی غیرعینی.
دنیای سوم یعنی «معنویت» هم دنیایی است در حیطهی امور غیرمادی.
و در نهایت، دنیای «نتیجه» را داریم که «میوه و محصول» سه دنیای قبلی است. اگر میوهای را دوست نداریم، با لعن و نفرین کردن آن کاری از پیش نخواهیم برد. لازم است روی سه دنیای پیشین طوری کار کنیم تا میوهی دلخواهِ ما را به ثمر برساند.
نتایج را تغییر دهیم!
معمولا آرزوهای ما در دنیای مادی هستند. ما به این نکته که سه دنیای ناپیدای دیگر وجود دارد توجه نمیکنیم. ما باید در آن سه دنیای دیگر سرمایهگذاری کنیم تا نتیجهاش را در دنیای مادی مشاهده کنیم.
دنیای مادی مثل میوهی یک درخت است. وقتی میوهی درختی کیفیت ندارد، ما درخت را سرزنش نمیکنیم؛ یا نمیرویم میوه بخریم و به درخت وصل کنیم. بلکه به ریشهی درخت توجه میکنیم. آب و کود مناسب به درخت میدهیم. اگر درخت سلامت باشد، حتما میوه و بار خوبی هم خواهد داد.
درخت به معنای سه دنیای اندیشه، احساس و معنویت است و میوه، آرزوهای ماست.
دنیای معنویت، همان «چرایی» است. «چرا باید فلان قدر پول داشته باشم؟» یعنی ما به دنبال معنا هستیم. یا «چرا باید موفق باشم؟» اگر بتوانیم به این چراییها پاسخ دهیم، میتوانیم خواستههایمان را به دست آوریم.
برای «موفقیت» باید ظرفیت داشت!
ثروت، خوشبختی، موفقیت، موقعیت اجتماعی، خانوادهی خوب و… از آرزوهای دیرینه بشر است. اما اگر به اعماق ذهن افراد رجوع کنید، نوعی ناباوری نسبت به امکانپذیر بودن این مسائل وجود دارد. اکثر افراد این آرزوها را دارند، اما کمتر کسی را دیدهاند که به این خواسته و آرزوها رسیده باشد و یا خودشان نتوانستهاند به آنها دست پیدا کنند.
این ناباوری از این جهت نیست که امکان برآورده شدن آنها وجود ندارد یا ما استحقاق برآورده شدن آرزوهایمان را نداریم. بلکه به ظرفیت افراد برمیگردد.
یکی از عواملی که ظرفیت اشخاص را تعیین میکند، این است که قبل از هر چیز، فرد بهطور روشن و مشخص بداند که چه چیزی میخواهد.
حافظ میفرماید:
گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
در این شعر، «دوست» میتواند تعبیری از خوشبختی و آرامش باشد.
مگر ما پول را برای چه میخواهیم؟
در نهایت برای شادمانی و آرامش.
یعنی پول یک وسیله است برای رسیدن به موفقیت.
دومین عامل تعیینکنندهی ظرفیت این است که ما بدانیم هر چیزی را به چه علت (چرا؟) میخواهیم.
همه پول دوست دارند، اگر از آنها سوال کنید چقدر پول میخواهند در پاسخ میگویند هر چه بیشتر بهتر. مثلا اگر فردی صد میلیارد تومان بخواهد، باید بداند که برای چه آن را میخواهد؟!
در نهایت سومین عامل تعیین کننده ظرفیت، «چگونه رسیدن» است.
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
عواملی که سیر طبیعی ایجاد ظرفیت در فرد است، عبارتند از:
- چه میخواهم؟
- چرا میخواهم؟
- چگونه آن را به دست بیاورم؟
اما اکثر افراد روی سوال دوم تمرکز نمیکنند و به سراغ سوال سوم میروند. پاسخ سوال نخست و دوم با من و شماست؛ و اگر آنها را بهدرستی پاسخ بدهیم، جهان هستی پاسخ سوال سوم را پیش روی ما میگذارد.
به طور مثال اگر به شما بگویند بروید و یک خانه بهتر برای خودتان انتخاب کنید، بلافاصله این سوال در ذهن شما ایجاد میشود که چطوری؟ با کدام پول؟ و از سوال اول به سوال سوم پرتاب میشویم.
اگر «چراییِ» خواستههایمان را بدانیم، معمولا عوامل دیگر خودبهخود حل میشوند.
همهی ما پول میخواهیم. اما انگیزهی کافی برای به دست آوردنش نداریم!
زیرا نمیدانیم که دقیقا برای چه (چرا؟) پول میخواهیم.
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
بدون «اقدام» هیچ اتفاقی در دنیای بیرون رُخ نمیدهد!
اما این چهار دنیا در فرایندِ رسیدنِ ما به خواستههایمان چگونه عمل میکنند؟
باید بدانیم که فرایند شکل گرفتن یک فکر و به نتیجه رسیدن آن، ۴ مرحله دارد:
۱ـ اندیشه
۲ـ احساس
۳ـ اقدام
۴ـ نتیجه
ما میاندیشیم. فکری در ذهنمان پدیدار میشود. این فکر را اگر بهقدر کافی در سر خود نگه داریم، احساسی در ما ایجاد خواهد شد. از شدت آن احساس، دست به اقدام میزنیم. و اقدام، ما را به نتیجه میرساند.
دو مرحلۀ اول به دنیای انرژی و غیرمادی مربوط میشود و ناپیداست، و مرحله چهارم یعنی «نتیجه» در دنیای مادی است و نمایان و پیداست.
برای وصل شدن مراحل ناپیدای یک ایده و فکر به مرحلۀ پیدایی، باید «اقدام کنیم». اقدام، دو مرحلۀ اولِ ایجاد یک فکر را به دنیای مادی و «نتیجه» پیوند میزند.
«اقدام» پُلی است که دنیای غیرمادی را به دنیای مادی پیوند میدهد.
پس یکی دیگر از چالشهایی که ما برای رسیدن به آرزوهای خود با آن درگیر هستیم، «اقدام» است.
به این صورت که «میخواهیم»، اما کاری در جهت خواستهی خود انجام نمیدهیم!
چرا؟
شاید میترسیم. شاید بهقدر کافی خود را دوست نداریم. شاید خودمان را شایستهی موفقیتها و ثروتهای بیشتر نمیدانیم. میترسیم شکست بخوریم. میترسیم به نتیجهی دلخواه نرسیم. میترسیم دیگران ما را مسخره کنند و از خود برانند. میترسیم و اقدام نمیکنیم!
با هر اقدامِ ولو کوچک، این دایرهی ترس که ما را در خود اسیر کرده، کوچکتر میشود. با هر گام و هر اقدام، یک حبابِ ترسِ موهومی میترکد. اعتماد به نفس ما بالاتر میرود. نتیجهها نمایان میشوند. بهترین داروی از بین برندهی ترس، اقدام است.
اقدام، معجزه میکند!
دوستدارتان
محمود معظمی
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
6 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام استاد گرامی ممنونم بابت توضیحات کاملتان .خدا اجرتون بده آرزومند بهترینها رو برای همه دارم و هچنین شما استاد گرامی وگرانقدر❤❤❤
درود
سپاس از مهرتان
سلام
ایکاش همه ی افرادی که این متن و میخوندن چند بار بخونت و بدونن این چکیده یک سمینار چند ساعته از آقای معظمی هست و رایگان اینجاست.ما قدر چیزهای رایگان و نمیدونیم.
سلام
کاملاً موافقم آ محمدحسین
یه سمیناره کامله، اگه قدرشو بدونیم
استاد معظمی الهی قربونت برم فدات بشم دور سرت بگردم شما چقدر انسان شریف و مهربانی هستی… با خواندن مطالبتون انگار جان تازه برا زندگی میگیرم.. چقدر تاسف میخورم که چرا دیر با شما آشنا شدم.. اینقدر ساده و کلیدی و کاربردی مطلب رو بیان میکنید.. خلاصه الهی الهی همیشه سلامت و تندرست باشید تا از گرما و چراغ وجود شما زندگی ماهم گرم و روشن بشه…
سپاس از مهرتان