چگونه تأثیرگذار باشیم؟
اقتصادِ ایران، طلایی است، چون:
«من میخواهم که اینگونه باشد.»
شما میخواهید یا نمیخواهید؟
بسمالله… شروع کنید!
شما باید بخواهید.
ناله نکنید؛ بهانه نتراشید.
دنبال بهانه هستید یا دنبال ایجاد تغییرات مثبت و سازنده؟
من به یک چیز اعتقاد دارم: «مسئولیتپذیری».
من تصمیم گرفتهام به سهم خودم، کشورم را آباد کنم. و دارم تخت گاز جلو میروم.
فشارها و سختیهای بسیاری را پشتسر میگذارم. ولی ایستادگی میکنم و کارم را انجام میدهم.
شما باید تصمیم بگیرید.
اگر از شما پرسیدند چرا اقتصاد ایران طلایی است، بگویید «چون من میخواهم.» و این «من» خیلی مهم است.
و جالب اینکه بزرگترین شکوهمندیها در تمدنها زمانی رخ داده که هیچکس انتظار آن را نداشته است!
معبد و نیایشگاه پارتنون (در یونان-آتن) زمانی ساخته شد که پول و قدرت نداشتند.
حکومت مغولها که با چنگیزها شروع شد، چطور شروع شد؟ کسی باور میکرد که بیابانگردی دنیا را بگیرد؟ کسی باور نمیکرد ولی خودش باور کرده بود. خودش!
جاهطلبی داشت و میگفت من میخواهم. و در خواستناش تردید نداشت. داستانش را بخوانید. البته مخرب بوده ولی عظمتی برای خودش دارد.
به یاد داشته باشید:
مسلمان بودن ما را عقب نگه نمیدارد. بلکه برداشت و تفکر من است که موجب پیشرفت و یا عقبماندگی من میشود.
کدام دینی گفته «ز گهواره تا گور دانش بجوی»؟ اسلام.
شما بخواهید تا بشود.
حالا چطور؟
خبرنگاری با «راکفلر» مصاحبه میکند. میپرسد گامهای بعدی شما چیست؟
او پاسخ میدهد:
میخواهم بروم اروپا و فلان معدن را بخرم و فلان بانک را بخرم و فلان شرکت را بزنم و…
خبرنگار جوان با تعجب به او نگاه میکند! انگار میگوید تو سیر نمیشوی از این همه ثروت؟! از حالا تا آخر عمرت هم اگر بخوری، پول داری. دیگر برای چه این همه میدوی؟
راکفلر که متوجه نگاه معنیدار خبرنگار شد؛ به او گفت:
دوست جوان من، قصد من این است که اقتصاد آمریکا، اقتصاد شماره یک جهان شود. موضوع، پول نیست.
دوست داری اقتصاد کشورت قدرتمند شود؟
دوست داری اقتصاد ایران در خاورمیانه اول شود؟
دوست داری پیشرفت کنی و باز هم جلوتر بروی؟ پس مسئولیت بپذیر. چرا منتظر دولت هستی؟
راکفلر معطل کسی نبوده است و برای همین هم راکفلر است.
ما نشستهایم یک گوشه و میگوییم سرمایهدار خونخوار فلان…
اگر دربارهی زندگی چنین اشخاصی تحقیق کنید پی میبرید که چه مردمان شجاع و مقتدری هستند.
بگذریم از یک عده آدمهایی که پول برایشان امنیت میآورد، خسیس هستند، خرج نمیکنند و گدابازی درمیآورند.
ثروتمندان واقعی اینگونه نیستند.
آنچه فیلمها از ثروتمندان نشان میدهند، مزخرف است و اصلاً در حقیقت چنین نیست.
تمام ثروتمندان حقیقی جهان، صاحب عقیده و فکر و باورند.
نمیگویم الزاما خوشبخت هستند ولی «هدف» دارند.
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
در ایران دیدهاید که وقتی یک نفر کسبوکارش رونق میگیرد و پیشرفت میکند، میرود هزار خرابکاری میکند و تمام آن را بر باد میدهد!
در حالی که خیلی آدم هنرمند و توانمندی بوده است.
این توان را دارد و میتواند پول بسازد ولی ظرفیت پولدار شدن را ندارد. چرا؟
چون هدفی مبنی بر اینکه وظیفهای نسبت به جامعه، به کشورش، به دنیا دارد، در افکار و ذهن او نیست.
نیامده که فقط شکم خود را سیر کند.
باید کاری انجام دهد.
تمام کسانی که اینطور فکر میکنند، نه ناامید میشوند و نه خودکشی میکنند و نه زندگیشان را به هم میزنند و نه معتاد و عرقخور و تریاکی میشوند.
ما تصمیم داریم کشورمان را آباد کنیم.
من به کارخانجات بزرگ جهان رفتهام و بازدید کردم، و دیدم همه آنچیزی که آنها درست میکنند چیزی نیست که ما نتوانیم درست کنیم.
پس چرا درست نمیکنیم؟
این ایدهای نیست که به سر من یا هموطنم نزده باشد.
پس چرا ما درست نکنیم؟
برای اینکه پیکان، آنقدر پیکان میماند تا از خط خارجش کنند.
بعد هم میگویند: خیلی پرسود بود.
چرا؟
برای اینکه اصلا فکر نمیکنند این ماشین چقدر بنزین مصرف میکند و چقدر محیطزیست را آلوده میکند.
فقط میگوید: برای من اینقدر سود دارد.
ولی نمیپرسد که آیا برای کشورم هم سود دارد؟
برای اینکه او هیچ هدف درازمدتی برای کشور ندارد. فقط خودش مهم است!
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
بیایید:
تصمیم بگیریم به جای اینکه بگوییم یک کاری بکنیم فلان قسط را بپردازیم، یا فلان چک را پاس کنیم، از این افکار بیرون بیاییم.
هریک از ما تصمیم بگیریم چه کاری انجام دهیم که «اقتصاد کشورمان» شماره یک در خاورمیانه شود».
میتوانیم سنگی را از سر راه برداریم.
نیت مهم است.
افکارمان را ببریم به این سمت که:
«امروز چه کار میتوانیم انجام دهیم».
اگر امروز تصمیم بگیریم:
هرکدام از ما در روز که رانندگی میکنیم، گاز میدهیم و ترمز میگیریم، به خودمان بگوییم من از امروز نه گاز بیخود میدهم نه بیدلیل ترمز میگیرم و نه بوق بیدلیل میزنم. میدانید چند میلیون دلار در سرمایه کشور صرفهجویی خواهد شد؟
در لنت، روغن، بنزین، استهلاک موتور، بیماریهای ناشی از استرسی که به خودمان و دیگران میدهیم، لاستیکی که ساییده میشود و جاده را خراب میکند، آلودگی محیطزیست و…
تفاوت آدمهای بزرگ و کوچک فقط در افکار و نگرش آنهاست.
دوستدارتان
محمود معظمی
دورۀ یکساله «بیزینس کوچینگ»
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
کاملا کاملا درست میگید جناب معظمی،
من باید از من شروع کنم
بترسم ولی شروع کنم
عالی بود عالی
سپاس از شما
با سلام، وقت بخیر.من دلهره و اضطراب عجیبی سراغم می آید، البته پسرم دو سال دارد و باید پیوند بشود و دوساله که درحال درمان برای پیوند مغز استخوان است. تو محیط های منفی بودم ، بخش خون بیمارستان و این دلهره و حال بد هم خیلی به بیماری پسرم ربط دار نیست.فقط میخوام درمان شوم و حال روحم خوب بشه. ممنون میشم راهنماییم کنید. با سپاس فراوان